محمدرضا شجریان
221 دنبال کنندهمحبوب


















نخستین بار صدای محمدرضا شجریان Mohammad-Reza Shajarian در سال ۱۳۴۶ از رادیو خراسان پخش شد. اجرای او با نام مستعار «سیاوش بیدگانی» توجه علاقهمندان موسیقی سنتی را جلب کرد.
زندگی و آثار محمدرضا شجریان
محمدرضا شجریان در نخستین روز مهرماه سال ۱۳۱۹ در شهر مشهد، در خانوادهای مذهبی و علاقهمند به قرآن و هنر به دنیا آمد. پدرش، مهدی شجریان، قاری خوشصدای قرآن بود و از همان سالهای کودکی، محمدرضا با صدای پدر و لحن تلاوت آشنا شد. او در فضایی بزرگ شد که آوا، نغمه و ذکر با زندگی روزمره در هم تنیده بود. این زمینه باعث شد تا نخستین تجربههای آوازیاش در قالب قرائت قرآن شکل گیرد و ریشههای هنر آواز ایرانی در جانش بنشیند.
محمدرضا شجریان و آغاز علاقه به موسیقی
در دوران دبستان و دبیرستان، استعداد صدای او مورد توجه معلمان و دوستان قرار گرفت. او در همان سالها با نواهای مذهبی و تواشیح آشنا شد و در مجالس دینی تلاوت میکرد. پدرش، با اینکه نسبت به موسیقی غیرمذهبی حساس بود، از صدای فرزندش خوشش میآمد و او را به خواندن قرآن تشویق میکرد. شجریان در ۱۲ سالگی تلاوت قرآن را به شکل حرفهای آغاز کرد و بعدها همین مهارت در تحریرها و کنترل نفس در آواز سنتی به یاریاش آمد.
دنیای محمدرضا شجریان
در دهه ۱۳۴۰، محمدرضا شجریان نخستین گامهایش را در مسیر موسیقی ایرانی برداشت. او با گوش دادن به آثار استادان پیشین، از جمله بنان، تاج اصفهانی و ادیب خوانساری، ذوق و سلیقه خود را پرورش داد. در همان سالها، آموزش رسمی موسیقی را زیر نظر اساتیدی چون احمد عبادی، عبدالله دوامی، اسماعیل مهرتاش و نورعلی برومند آغاز کرد. در کنار یادگیری ردیفهای آوازی، به مطالعه ادبیات فارسی نیز پرداخت تا شعر را با عمق بیشتری درک کند.
همکاری با رادیو و شهرت محمدرضا شجریان
نخستین بار صدای محمدرضا شجریان در سال ۱۳۴۶ از رادیو خراسان پخش شد. اجرای او با نام مستعار «سیاوش بیدگانی» توجه علاقهمندان موسیقی سنتی را جلب کرد. مدتی بعد، به دعوت داوود پیرنیا، به برنامه معروف «گلها» پیوست؛ برنامهای که نقش مهمی در معرفی هنرمندان بزرگ موسیقی ایرانی داشت. همکاری او با ارکستر رادیو و نوازندگانی چون جلیل شهناز، فرامرز پایور و فرهنگ شریف، دوران تازهای از فعالیت هنریاش را رقم زد.
دوران شکوفایی محمدرضا شجریان
دهه ۱۳۵۰ را میتوان دوران شکوفایی هنری محمدرضا شجریان دانست. در این سالها، او با هنرمندان برجستهای چون محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده و مجید درخشانی همکاری کرد. نتیجه این همکاریها، آلبومهایی بود که در تاریخ موسیقی ایران ماندگار شدند؛ از جمله «بیداد»، «آستان جانان»، «دود عود»، «چشمه نوش»، «سپیده» و بسیاری دیگر.
سبک آوازی و ویژگیهای صوتی محمدرضا شجریان
شجریان صدایی داشت که هم قدرت و هم لطافت را توأمان در خود داشت. وسعت صوتیاش خیرهکننده بود؛ میتوانست از بمترین تا زیرترین نتها را با تسلط کامل اجرا کند. ویژگی مهم صدای او، تسلط بر تحریرها و انتقال احساس بود. در عین حال، شجریان با دقتی مثالزدنی شعر را انتخاب میکرد و همواره کوشید تا معنا و احساس شعر در اجرای آوازیاش زنده بماند. او در استفاده از اشعار حافظ، سعدی، مولانا و عطار تبحر خاصی داشت و صدای او پلی شد میان شعر کلاسیک فارسی و موسیقی سنتی ایرانی.
محمدرضا شجریان و همکاری با بزرگان موسیقی
یکی از مهمترین ویژگیهای مسیر هنری شجریان، همکاری او با بزرگان موسیقی ایران بود. همراهی او با محمدرضا لطفی در گروه «شیدا»، با پرویز مشکاتیان در گروه «عارف» و اجرای آلبومهایی چون «بیداد» و «دستان» نقطه عطفی در تاریخ موسیقی ایران به شمار میآید.
در این همکاریها، شجریان تنها خواننده نبود؛ او در تنظیم، انتخاب شعر و ساختار کلی اثر نیز نقش مؤثری داشت. حضورش در کنار نوازندگانی چون جلیل شهناز، حسین علیزاده و کیهان کلهر باعث شد نسل تازهای از موسیقی اصیل ایرانی شکل بگیرد که هم وفادار به سنت بود و هم به نوگرایی گرایش داشت.
ربنای شجریان
اثر «ربنا» که در سال ۱۳۵۸ ضبط شد، یکی از مشهورترین آثار محمدرضا شجریان است. این دعا که در ماه رمضان از رسانه ملی پخش میشد، به یکی از نمادهای صوتی ایران بدل شد. اجرای ربنا بر پایه گوشههای موسیقی ایرانی است و شجریان با احاطه بر دستگاهها و تحریرهای آوازی، آن را به شکلی اجرا کرد که شنونده حتی بدون شناخت از موسیقی سنتی نیز به عمق معنوی آن پی میبرد. ربنا نه تنها اثری مذهبی بلکه اثری فرهنگی و ملی شد.
هنر خوشنویسی محمدرضا شجریان
شجریان علاوه بر آواز، در خوشنویسی نیز دستی توانا داشت. او از شاگردان انجمن خوشنویسان ایران بود و در خط نستعلیق به درجه ممتاز رسید. خودش بارها گفته بود که خوشنویسی به او نظم، تمرکز و زیباییشناسی آموخت و بر نحوه اجرای موسیقیاش تأثیر گذاشت. ترکیب دو هنر صوت و خط در وجود او، نشانهای از روح لطیف و منظمش بود.
ابداع سازهای نو محمدرضا شجریان
یکی از جنبههای کمتر شناختهشده فعالیتهای شجریان، ساخت و طراحی سازهای نو بود. او با هدف گسترش دامنه صدادهی در موسیقی ایرانی، سازهایی مانند «صراحی»، «سبو»، «کرشمه»، «ساغر» و «شهرآشوب» را طراحی کرد. این سازها با همکاری هنرمندان سازساز ساخته شدند و در برخی از اجراهای گروه شهناز مورد استفاده قرار گرفتند. شجریان معتقد بود موسیقی ایرانی نیاز به نوسازی دارد تا بتواند با جهان امروز ارتباط بیشتری برقرار کند.
محمدرضا شجریان و دوران انقلاب و پس از آن
در سالهای انقلاب و پس از آن، فعالیتهای هنری شجریان تحت تأثیر شرایط اجتماعی قرار گرفت. برخی از برنامههای موسیقی تعطیل شد و بسیاری از هنرمندان از فعالیت بازماندند، اما شجریان با تکیه بر ایمان و عشق به هنر، مسیر خود را ادامه داد. او در دهه ۱۳۶۰ با اجرای آثار جدیدی چون «سر عشق» و «دود عود» دوباره به اوج بازگشت. در همین دوران، همکاری او با پرویز مشکاتیان به خلق شاهکارهایی مانند «آستان جانان» انجامید.
دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰؛ حضور جهانی
در دهههای بعد، محمدرضا شجریان کنسرتهای متعددی در داخل و خارج از کشور برگزار کرد. صدای او در سالنهای معتبر جهان طنینانداز شد و مخاطبان غیرایرانی نیز شیفته قدرت و احساس صدای او شدند. او با همراهی حسین علیزاده، کیهان کلهر و همایون شجریان، در گروه «شهناز» اجراهای فراموشنشدنیای را رقم زد.
در همین دوران، آلبومهایی چون «بیتو به سر نمیشود»، «فریاد»، «شوق دوست» و «بیهمزبان» منتشر شدند که هر کدام جلوهای تازه از هنر او را به نمایش گذاشتند.
نگاه شاعرانه محمدرضا شجریان
محمدرضا شجریان تنها خواننده نبود؛ او هنرمندی اندیشمند بود که نگاهش به زندگی، عشق، مرگ و انسانیت در صدایش منعکس میشد. در گفتوگوهایش از عشق به ایران و مردم سخن میگفت و موسیقی را ابزاری برای بیان حقیقت میدانست. انتخاب شعر برایش اهمیت ویژهای داشت؛ هرگز بهصورت تصادفی شعری را نمیخواند. او باور داشت که صدای هنرمند باید سخنگوی درون مردم باشد.
فرزندان محمدرضا شجریان
از ازدواج نخست او با فرخنده گلافشان، چهار فرزند به دنیا آمد: افسانه، راحله، مژگان و همایون. همایون شجریان، راه پدر را ادامه داد و به یکی از برجستهترین خوانندگان نسل جدید بدل شد. رابطه پدر و پسر بر پایه عشق و احترام به هنر شکل گرفته بود. آنها در بسیاری از کنسرتها و آثار مشترک، صحنه را در کنار یکدیگر تجربه کردند. ازدواج دوم شجریان با کتایون خوانساری در دهه ۱۳۷۰ نیز فصلی تازه در زندگی او گشود.
بیماری و روزهای پایانی محمدرضا شجریان
در سالهای پایانی عمر، محمدرضا شجریان به بیماری سرطان مبتلا شد. با وجود درد و سختی، همواره روحیهای آرام و امیدوار داشت. او گاه در ویدیوها و پیامهای کوتاه به مردم سلام میداد و لبخندش آرامشبخش هزاران دل بود. در نهایت، در روز پنجشنبه ۱۷ مهرماه ۱۳۹۹، صدای خسرو آواز ایران خاموش شد. پیکر او بنا به وصیتش در کنار آرامگاه فردوسی در توس به خاک سپرده شد؛ جایی که تاریخ، ادب و موسیقی ایران در کنار هم آرام گرفتهاند.
میراث هنری محمدرضا شجریان
میراث شجریان فراتر از آثار موسیقایی اوست. او صدای یک ملت بود؛ صدایی که با شادی مردم خندید، با اندوهشان گریست و با امیدشان به آینده نواخت. آثارش بخشی از حافظه جمعی ایرانیان است. از ربنا گرفته تا بیداد، از دستان تا فریاد، از چاووش تا شوق دوست، همه روایتگر روحی عاشق و آگاهاند.
شجریان تأثیر بر نسلهای بعد
پس از درگذشت او، شاگردان و دوستدارانش راهش را ادامه دادند. بسیاری از خوانندگان نسل جدید، شیوه آوازی او را الگو قرار دادهاند. همایون شجریان نیز با الهام از پدر، راهی مستقل اما وفادار به اصالت موسیقی ایرانی در پیش گرفته است. در کنار اینها، نام محمدرضا شجریان در مراکز هنری و دانشگاههای دنیا به عنوان نماد موسیقی کلاسیک ایرانی تدریس میشود.
محمدرضا شجریان چهرهای جهانی
شجریان نهتنها در ایران بلکه در سراسر جهان شناخته شد. او جوایز بینالمللی متعددی را دریافت کرد؛ از جمله جایزه پیکاسو از یونسکو و جایزه افتخاری بنیاد آقاخان در حوزه موسیقی. صدای او در فهرست میراث معنوی یونسکو نیز پیشنهاد شده است. بسیاری از نشریات معتبر جهان، از جمله نیویورک تایمز و گاردین، او را در زمره بزرگترین خوانندگان جهان معرفی کردند.
موسیقی و معنویت
در جان صدای شجریان نوعی عرفان نهفته بود. او در گفتوگویی گفته بود: «آواز برای من دعاست؛ گفتوگویی میان انسان و هستی.» همین نگاه باعث شد صدایش حتی در سکوت هم معنا داشته باشد. او نه فقط خواننده، بلکه مفسر شعر و رازدار احساس بود. در هر اجرای او، میشد حضور معنا را حس کرد؛ چه در زمزمههای عاشقانه و چه در فریادهای اجتماعی.
نگاه مردم به شجریان
محمدرضا شجریان برای مردم ایران تنها یک هنرمند نبود، بلکه بخشی از هویت فرهنگی آنان بود. صدای او در خانهها، ماشینها، آیینها و حتی در سکوت تنهاییها حضور داشت. مردم با او میخندیدند، میگریستند و به یاد وطن میافتادند. پس از درگذشتش، هزاران نفر در نقاط مختلف ایران و جهان به یادش شمع روشن کردند و صدای ربنایش را پخش کردند؛ صدایی که با نسلها پیوند خورده است.
آرامگاه محمدرضا شجریان
آرامگاه محمدرضا شجریان در کنار فردوسی در توس، به یکی از مکانهای فرهنگی و زیارتی هنردوستان تبدیل شده است. بر سنگ مزارش نوشتهاند:
«خاک پای مردم ایران.»
عبارتی که نشاندهنده تواضع و عشق او به مردم است.
محمدرضا شجریان تنها خوانندهای بزرگ نبود، بلکه نماد هنر اصیل، انسانیت، آزادگی و عشق به میهن بود. صدای او، صدای ایران است؛ صدایی که از ژرفای تاریخ برمیخیزد و در دل هر ایرانی مینشیند. او رفت، اما صدایش همچنان در گوش زمان میپیچد، در ربنا، در بیداد، در شوق دوست، و در هر جایی که نغمهای از عشق و حقیقت شنیده میشود.
