آمده ام که سر نهم عشق تو را بسر برم ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم، نی شکنم شکر برم آمده ام چو عقل و جان وز همه دیده ها نهان تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم، مشعله نظر برم آنکه ز زخم تیر او کوه شکاف می کند پیش گشاده تیر او وای اگر سپر برم، وای اگر سپر برم در هوس خیال او، در هوس خیال او همچو خیال گشته ام وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم، نام رخ قمر برم اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم من به کجا سفر برم، من به کجا سفر برم