در این سرای بی کسی در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند به دشت پر ملال ما به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمیکند کسی به کوچه سار شب در سحر نمیزند نشسته ام نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار دریغ کز چنین شبی دریغ کز چنین شبی سپیده سر نمیزند نمیزند دل خراب من دگر خراب تر نمیشود نمیشود نمیشود که خنجر غمت که خنجر غمت از این خراب تر نمیزند
با این کار تمام آهنگ ها از صف شما حذف می شود. آیا مطمئن هستید که می خواهید پاک
کنید؟
بعد از او دیگر نمی خواهم ، آفتاب و آسمان را بعد از او دیگر نمی خواهم ، چلچراغ کهکشان را من دگر بی او نمی جویم، در چمن ها لاله ها را چهره ام دیگر نمی جوید، چهره های آشنا را بعد از او هرگز نمی آید، خنده بر روی لبانم می گریزم از بر یاران، تا مگر تنها بمانم دیگر ای آسمان آبی، خسته ام زین جست و جوها یاد من کن، هر کجا دیدی، آن عروس آرزو را