باد خوشی که می وزد از کوی تو بوی تو را می آورد از سوی تو پر میشکم تا بیکران آسمان در حسرت آغوشت ای سرو روان بر من ببار ای ابر تیره بی امان گمگشته ام در های و هوی این جهان باشد که سیلابی مرا سیلابی مرا در خود تَنَد شاید که ره بر ساحلِ، ره بر ساحلِ جانان زند
باد خوشی که می وزد از کوی تو بوی تو را می آورد از سوی تو پر میشکم تا بیکران آسمان در حسرت آغوشت ای سرو روان بر من ببار ای ابر تیره بی امان گمگشته ام در های و هوی این جهان باشد که سیلابی مرا سیلابی مرا در خود تَنَد شاید که ره بر ساحلِ، ره بر ساحلِ جانان زند جانم فدای روی تو فدای تار موی تو جانم فدای روی تو فدای تار موی تو در بسترم شب تا سحر نالم در آرزوی تو در بسترم شب تا سحر نالم در آرزوی تو باد خوشی که می وزد از کوی تو بوی تو را می آورد از سوی تو پر میشکم تا بیکران آسمان در حسرت آغوشت ای سرو روان بر من ببار ای ابر تیره بی امان
گمگشته ام در های و هوی این جهان باشد که سیلابی مرا سیلابی مرا در خود تَنَد شاید که ره بر ساحلِ، ره بر ساحلِ جانان زند باشد که سیلابی مرا سیلابی مرا در خود تَنَد شاید که ره بر ساحلِ، ره بر ساحلِ جانان زند
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
با این کار تمام آهنگ ها از صف شما حذف می شود. آیا مطمئن هستید که می خواهید پاک
کنید؟
افسردگی هایم تمام گریه هایم شد من خسته ام از لحظه های پوچ و بیخود بگو دیوانه تر از من مکر دیوانه ای هست؟ بین من و تو عشق من بیگانه ای هست من خیس دردم غرق بارانم چون کشتی درگیر طوفانم می خواستم رویای آرام تو باشم تنها شدم با خاطرات دلخراشم ای عشق دور افتاده ام ازنفس افتاده ام ای بغض تنهایی کجایی؟ تو نیستی ای ماه من گریه شد همراه من لعنت به تنهایی کجایی؟ نفس نفس زدم تورا نفس کشیدمت بیا هوا هوای رفتنت نیست به گریه می رسم چرا ؟کجا کشانده ای مرا ؟ بدون تو جهان چه خالیست چه کرده ای تو با دلم ؟ که تلخ و پوچ و باطلم به گِل نشسته روزگارم تمام آرزوی من بمان و ساده دل نکن ببین که بی تو بی قرارم ای عشق دور افتاده ام ازنفس افتاده ام ای بغض تنهایی کجایی؟ تو نیستی ای ماه من گریه شد همراه من لعنت به تنهایی کجایی؟