دلبر بیا بده دستت به من که شهر بارانیست در کوچه ای که جز من و تو هیچ چیز پیدا نیست ما آخرین سوار خسته ی از جنگ های سخت ما آخرین قطعات قطار حسرت و درد ما ایستگاه آخر راه جنون و آزادی ما زائران نیمه شب بیمناک آبادی ما شاهدان قصه ای از دشت های کبود ما ساکنان خسته ی شهر های بی صدا و سرود نصف النهار مبدأ من چشمهای عاشق خیس ای خواهش جدید شعر های کهن مرا بنویس ای هر کجای جهان تو سرزمین مادری ام اردیبهشت نگاهت و چشم های آذری ات ای دلبرا که به پایت نشست روح و جان و تنت ای دلبرا که شبیهت شده است نقشه ی وطنم ای دلبرا که شکفتی چو گل به پهنه ی دشت با بودنت که چه خیال ها در سرم نگذشت با بودنت مرا ببر این بار تا به بهار با بودنت برای شب تار من چراغ بیار دستم بگیر و ببر تا دورهای دور سپید با بودنت برای من از پشت شب سپیده دمید نصف النهار مبدأ من چشمهای عاشق خیس ای خواهش جدید شعر های کهن مرا بنویس ای هر کجای جهان تو سرزمین مادری ام اردیبهشت نگاهت و چشم های آذری ات
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
با این کار تمام آهنگ ها از صف شما حذف می شود. آیا مطمئن هستید که می خواهید پاک
کنید؟
افسردگی هایم تمام گریه هایم شد من خسته ام از لحظه های پوچ و بیخود بگو دیوانه تر از من مکر دیوانه ای هست؟ بین من و تو عشق من بیگانه ای هست من خیس دردم غرق بارانم چون کشتی درگیر طوفانم می خواستم رویای آرام تو باشم تنها شدم با خاطرات دلخراشم ای عشق دور افتاده ام ازنفس افتاده ام ای بغض تنهایی کجایی؟ تو نیستی ای ماه من گریه شد همراه من لعنت به تنهایی کجایی؟ نفس نفس زدم تورا نفس کشیدمت بیا هوا هوای رفتنت نیست به گریه می رسم چرا ؟کجا کشانده ای مرا ؟ بدون تو جهان چه خالیست چه کرده ای تو با دلم ؟ که تلخ و پوچ و باطلم به گِل نشسته روزگارم تمام آرزوی من بمان و ساده دل نکن ببین که بی تو بی قرارم ای عشق دور افتاده ام ازنفس افتاده ام ای بغض تنهایی کجایی؟ تو نیستی ای ماه من گریه شد همراه من لعنت به تنهایی کجایی؟