غمگین ترین آهنگ دنیا را اگر جایی شنیدی یا ابر سرگردان غم را بیقرار گریه دیدی آهوی زخمی را اگر از جوی خون بیرون کشیدی دلدارت از عشقت گذشت و همچنان دلداده ماندی مثل مسافرهای خسته در غروب جاده ماندی هرجا شبیه ماهیِ بر خاکها افتاده ماندی یادی ازین غربت نشین تنهاترین مرد زمین کن یادی ازین غمخواره ی آواره ی بی سرزمین کن پاییز مارا با خیال راه دوری دلنشین کن شبهای طولانی اگر با درد دلتنگی نشستی هر لحظه ای که بیصدا با بغض تنهایی شکستی یا پابه پای آسمانها ی خدا رگبار بستی در کوچه های آشنایی عاشقی دیوانه دیدی یا اشک سردی را اگر در حسرت یک شانه دیدی هر جا رفیقان تنی را با خودت بیگانه دیدی یادی ازین …غربت نشین تنهاترین مرد زمین کن یادی ازین …غمخواره ی آواره ی بی سرزمین کن پاییز مارا با خیال راه دوری دلنشین کن
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی آن شب که در بغض خنداندیم کو آن جمله در گوشم که میلرزاندیم کو ای آن که چشمانش غمی چون شاعران داشت چون سایه در ماوای جانش ارغوان داشت صداقت گزندش هم مهربان بود آن که شیراز تمام دختران بود هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی ای کتابی که هنوز آغوش دریا را به سمتم میگشایی مه گریبانم گرفته بی ثمر از من نپرس جانم کجایی آخرین یادی که دارم از خودم رخت سمت خاموشی گرفتم تا نشانم دادی آن زخم نهان را من فراموشی گرفتم برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی