بیا بهم بگو چیه جنس دل تو کاش اون همه طاقتی که تو داریو بدی من نصف این خیابونارو گرفتی از من هرجا که میرفتیم باهم دوتایی رو نمیرم همیشه منتظر حرکت از سمت منی کاش اونی که بهت گفته خدایی رو ببینم بدم میاد از هرکی که دور و برته از اونا که میدونن تو کجایی و نمیگن تنگ میشه دلم واست دم صبح من خل وگرنه کم ندیدم همه طور بعد تو بعد من به هیچ کسی اگه شد نده قول فکرت منو میکشونه دم پل نده هل تنگ میشه دلم واست دم صبح من خل وگرنه کم ندیدم همه طور بعد تو بعد من به هیچ کسی اگه شد نده قول فکرت منو میکشونه دم پل نده هل جلو چشمی حتی وقتی خواب میبینم یاد میگیرم همه واسه هم عادی میشن تو جلو چشمی وقتی پره دوده خونه وقتی داره گیج میره سرم و تار میبینم یه کاری کردی ازم چیزی نمونه خیلیا جات خواستن بیان هیشکی نتونست دیدی هیشکی نمیخواست باهم بمونیم هرچی میگفتم تهش دیدی همونه تنگ میشه دلم واست دم صبح من خل وگرنه کم ندیدم همه طور بعد تو بعد من به هیچ کسی اگه شد نده قول فکرت منو میکشونه دم پل نده هل تنگ میشه دلم واست دم صبح من خل وگرنه کم ندیدم همه طور بعد تو بعد من به هیچ کسی اگه شد نده قول فکرت منو میکشونه دم پل نده هل
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
The media could not be loaded, either because the server or network failed or because the format is not supported.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
تجسم کن که تو ایوون خونه رو تختی که پناه هر دومونه سرت رو شونمه خیره به ابرا مژه هات داره میگیره به ابرا گرفتی روی چشمت استکانو رصد کردی ته این کهکشانو نگه میداری با خندت زمانو میگم دیدم یه شب خواب الانو یهو برق تو چشمات جون میگیره سکوتت میشکنه بارون میگیره نگاتو بر میگردونی به سمتم تو بارون خیره میمونی به سمتم میبارن قطره ها روی من و تو میپیچه تو هوا بوی من و تو داری از فکر من پر میشی نم نم فقط یادت نیاد ما دوریم از هم نگو این آسمون که صاف صافه بذار قلبت واست رویا ببافه که رویا شعره میشه خوند و حظ کرد همین رویا چقدر مارو عوض کرد هنوز اون هدیه رو دارم که گفتی بسوزونش به یادت من نیوفتی هنوز اون شاخه گل ها تو اتاقن منم یادت میوفتم اتفاقا یهو برق تو چشمات جون میگیره سکوتت میشکنه بارون میگیره نفس داره خیالت راه میره تا جون دارم نمیذارم بمیره