پله عابر پیاده خستگی تویه پاهام یه سکوت یه حسه مبهم گریه های بی سرانجام
عابرایه بی تفاوت خط کشیهای خیابون ساعتای رو به اتمام منه تنها زیر بارون
کجا رفتی بی بهونه چی شدی کجایه شهری تو بگو ازم چی دیدی بدونم واسه چی قهری
کجا رفتی باز دوباره خستم از این همه تکرار بی تو هر لحظه ی عمرم تلخه مثله پک سیگار
وقتی بی تو کم میارم وقتی هیچ حسی ندارم وقتی میشم تو خودم گم طعنه های تلخ مردم ♪♪♪
عاشقای رکو رو راست روحیت خیلی حساس شاعرایه متفکر خیلی چیزا این اواخر
تو رو یاد من میاره , تو رو یاده من میاره , تو رو یاد من میاره , میاره
کجا رفتی بی بهونه چی شدی کجایه شهری تو بگو ازم چی دیدی بدونم واسه چی قهری
کجا رفتی باز دوباره خستم از این همه تکرار بی تو هر لحظه ی عمرم تلخه مثله پک سیگار ♪♪♪ پله عابر پیاده خستگی تویه پاهام یه سکوت یه حسه مبهم گریه های بی سرانجام
عابرایه بی تفاوت خط کشیهای خیابون ساعتای رو به اتمام منه تنها زیر بارون
وقتی بی تو کم میارم وقتی هیچ حسی ندارم وقتی میشم تو خودم گم طعنه های تلخ مردم
عاشقای رکو رو راست روحیت خیلی حساس شاعرایه متفکر خیلی چیزا این اواخر
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی آن شب که در بغض خنداندیم کو آن جمله در گوشم که میلرزاندیم کو ای آن که چشمانش غمی چون شاعران داشت چون سایه در ماوای جانش ارغوان داشت صداقت گزندش هم مهربان بود آن که شیراز تمام دختران بود هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی ای کتابی که هنوز آغوش دریا را به سمتم میگشایی مه گریبانم گرفته بی ثمر از من نپرس جانم کجایی آخرین یادی که دارم از خودم رخت سمت خاموشی گرفتم تا نشانم دادی آن زخم نهان را من فراموشی گرفتم برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی