ببین مادر ببین مادر ببین مادر زمستونه ببین احوالمو که مثل موی تو پریشونه واسم رخت عزا تن کن همینجا شمع روشن کن که امشب حال من عین شب شام غریبونه حدیثی آیه ای چیزی بخون مادر پریشونم پریشونم که اینجایی و از چشم تو پنهونم بغل وا کن واسه پروانه های پیرهنم شاید بتونم تیکه هامو توی آغوشت بچسبونم یه جوری گریه کن دنیا بفهمه مادرم اینجاست تو میدونی فقط که پلک های آخرم اینجاست صدای گریه هاتو میشنوم دستاتو میبینم بهم نزدیک شو نزدیک سنجاق سرم اینجاست جهان دیوونه ای بی دردسر میخواست من بودم که اهل سوختن بودم که اهل ساختن بودم دلم میخواست از این لحظه های بی وزنی به آغوش تو برگردم اگرچه بی بدن بودم بی بدن بودم ببین مادر ببین مادر ببین مادر زمستونه ببین احوالمو که مثل موی تو پریشونه واسم رخت عزا تن کن همینجا شمع روشن کن که امشب حال من عین شب شام غریبونه
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
The media could not be loaded, either because the server or network failed or because the format is not supported.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
تو از کجا پیدات شدعشق تواین آشفته حالی کی این همه رویا رو بخشید به این آغوش خالی من از جهان چیزی نمی خوام به جز خندیدن تو کاری ندارم من به غیر از تماشا کردن تو زیباییت بی قرارم میکنه سر به راهم میکنه بی اختیارم می کنه خوبه این دیوونگی وقتی نمی تونی بگی حال این دلشوره هاتو، عشق چه حالی داره من شب به شب زیباییاتو تجسم کرده بودم من تو شلوغیای دنیاتورو گم کرده بودم ردی نبود از تو، تو این شهر که دنبالت بگردم تو از کجا پیدات شد عشق هنوز باور نکردم زیباییت بی قرارم میکنه سر به راهم میکنه بی اختیارم می کنه خوبه این دیوونگی وقتی نمی تونی بگی حال این دلشوره هاتو، عشق چه حالی داره باتو