من سوختم اما درونم، یک لحظه خاموشت نکردم یک عمر مردم هر دقیقه، از بس فراموشت نکردم این سوختن های همیشه، از من یه مرد دیگه ای ساخت از بس نگاهم هر طرف رفت، چیزی منو یاد تو انداخت عشق تو آتیشه عزیزم، رو زخم من مرحم نمیشه من هر چی از تو دور میشم، این عشق در من کم نمیشه من بودمو آتیش هر روز، من بودمو این وسعت درد هر روز من این سوختن بود، این شعله ها،آتشکدم کرد
با این کار تمام آهنگ ها از صف شما حذف می شود. آیا مطمئن هستید که می خواهید پاک
کنید؟
میگذرم تنها از میان گل ها گه به گلستان ها گه به کوه و صحرا تازه گلی سر راهم گیرد و با من گوید محرم راز تو کو خار رهی به تمنا دامن من بگرفته کان گل ناز تو کو راز عشق مرا گل در گوش صبا گفت و غمم بفزود آنگه در همه جا راز درد من و قصه ی عشق تو بود چون به حسن آسمانی از مهی برتر شعله ی عشق من از گردون برآرد سر در گلستان هم ز تنهایی روم من اگر تازه گلی سر راهم گیرد و با من گوید محرم راز تو کو خار رهی به تمنا دامن من بگرفته کان گل ناز تو کو