در کنارت زمستان توانی ندارد آسمان را بگو برف باطل نبارد سرنوشتم در نگاهت هر لحظه با من روبرو بود من آوارگی را به جانم خریدم که فارغ بمیرم مبادا که در حبس دنیای دیوانه منزل بگیرم نترسم من از غرش این زمستان چالاک و باقی من از تن گذشتم من از جان گذشتم که روحی پذیرم سرنوشتت در نگاهم هر لحظه با تو روبرو بود
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.