بذار تا دنیاتو پر از حرفای احساسی کنم وایسی با دوربین چشام هی از تو عکاسی کنم انگاری به هوای تو بازم داره بارون میاد آخ این همه زیبایی رو کی میتونه دلش نخواد میدونی از همه سری به روت نمیاری ولی شیرینه دلشوره برات مثل یه کندو عسلی چقدر خوشم کنار تو این شد یه زندگی خوب با دل دریایی تو میریم سفر سمت جنوب وقتی که میخندی دلم به شور و حال میوفته رو صورت خوشگل تو وقتی که چال میوفته وقتی که میخندی دلم میره تا جایی که فکرشم پیش خودت نمیکنی خدایی وقتی که میخندی دلم به شور و حال میوفته به دلم یه حس و حال بی مثال میوفته خورشید خنده هات بذار آفتابی شه روی لبت کی مثل من از ته دل دوست دارم گفته بهت خوشبوئه عطر نفسات یه باغ رز داری باهات هر کاری باشه میکنم خنده بیاد روی لبات
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
The media could not be loaded, either because the server or network failed or because the format is not supported.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی آن شب که در بغض خنداندیم کو آن جمله در گوشم که میلرزاندیم کو ای آن که چشمانش غمی چون شاعران داشت چون سایه در ماوای جانش ارغوان داشت صداقت گزندش هم مهربان بود آن که شیراز تمام دختران بود هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی ای کتابی که هنوز آغوش دریا را به سمتم میگشایی مه گریبانم گرفته بی ثمر از من نپرس جانم کجایی آخرین یادی که دارم از خودم رخت سمت خاموشی گرفتم تا نشانم دادی آن زخم نهان را من فراموشی گرفتم برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی