تا رد شدی از بغلم هوش و حواسم رفت بوی عطر ِ تو انگار توو باد از رو لباسم رفت تو یه خندهی گوشه لبی وقتی نشون دادی یهو قلبو با دستِ خودت تهِ دره فرستادی ♪♪♪ نگا دوتا چشمای مشکیت شده همه چیم توی دنیا به گمونم آخر میمیرم واسهت همین امروز و فردا نگا روی بوم سفید دلِ منو نقاشی کردی گلِ توی باغت شدم من دور منو سمپاشی کردی ♪♪♪ انقد به تو دلبستم پیشت نفسام حبسن از این همه عشق گاهی میترسم دستات نفسم جونم حالمو نمیدونم روی هر چیزی غیر تو چشم بستم ♪♪♪ نگا دوتا چشمای مشکیت شده همه چیم تویِ دنیا به گمونم آخر میمیرم واسهت همین امروز و فردا نگا روی بوم سفید دلِ منو نقاشی کردی گلِ توی باغت شدم من دور منو سمپاشی کردی
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
اگه دست و پا زدم برای انکار نبود اگه تکرار شنیدی فقط اصرار نبود بشنو آهنگمو تا قصه رو تعریف کنم من نمیرفتم اگه رفتنم اجبار نبود عشق گاهی تو نگاه آدما جا نمیشه بعضیا با گریه کردن دلشون وا نمیشه بعضیا مثل تو آغوش غزل نمیدونن عشق گاهیم دوای بعضی دردا نمیشه من فراری شده بودم عشق جرأت میخواست بیقراری شده بودم عشق فرصت میخواست کلماتو از یه جاهایی فقط داد میزدم گریه زاری شده بودم عشق قدرت میخواست