بغلم خونه ته حیفه تنت از خونه بره
فاصلم بات کمه اما تو ازم دوره دلت
این خیابونای خالی
منتظرن تو کجایی
منو دورم کن از این شهر
که ازش خاطره داریم
این خیابونای خالی
منتظرن تو کجایی
منو دورم کن از این شهر
که ازش خاطره داریم
داره از چشام جا اشك خون مياد پايین
داعم میبینم همه فصلا رو پاييز
ديگه هيچ اميدي به فرداي ما نيست
اين همه غم توي درياي ما ريخت
از پشت پنجره شب زده بيرون
ديگه قشنگ ني اين منظره بيرون
همه چی یه جوریه یخ زده بي روح
گیرم تو این حال برزخ ویرون
این خیابونای خالی
منتظرن تو کجایی
منو دورم کن از این شهر
که ازش خاطره داریم
این خیابونای خالی
منتظرن تو کجایی
منو دورم کن از این شهر
که ازش خاطره داریم