منو کشتی و هیچی نگفتم خون من پاته اگه بی خبر از پا بیوفتم کار چشماته یکی ماته یکی امشب مات عکساته غم من غم سادگیامه که الان اینم سر عشق و دیوونگیامه اگه غمگینم نمیبینم تورو وقتی سرد و سنگینم دل من دل من دل ساده باز بد آوردی دل ساده دل بی اراده از خودی خوردی دل من دل من دل کوچیک دل بکن از عشق تو حوالی این شب تاریک دم نزن از عشق دل من دل من دل ساده باز بد آوردی دل ساده دل بی اراده فکر نکن بردی دل من دل من دل کوچیک دل بکن از عشق تو حوالی این شب تاریک دم نزن از عشق خودمو میبرم زیر بارون اشکمو نبینه کسی آسون وای اگه بغضم به وعده هاش عمل نکنه گم میشم با غمت تو خیابون چی میشن حالا خاطره هامون وای اگه پیرهنت یه شب منو بغل نکنه بغل نکنه دل من دل من دل ساده باز بد آوردی دل ساده دل بی اراده از خودی خوردی دل من دل من دل کوچیک دل بکن از عشق تو حوالی این شب تاریک دم نزن از عشق دل من دل من دل ساده باز بد آوردی دل ساده دل بی اراده فکر نکن بردی دل من دل من دل کوچیک دل بکن از عشق تو حوالی این شب تاریک دم نزن از عشق
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
افسردگی هایم تمام گریه هایم شد من خسته ام از لحظه های پوچ و بیخود بگو دیوانه تر از من مکر دیوانه ای هست؟ بین من و تو عشق من بیگانه ای هست من خیس دردم غرق بارانم چون کشتی درگیر طوفانم می خواستم رویای آرام تو باشم تنها شدم با خاطرات دلخراشم ای عشق دور افتاده ام ازنفس افتاده ام ای بغض تنهایی کجایی؟ تو نیستی ای ماه من گریه شد همراه من لعنت به تنهایی کجایی؟ نفس نفس زدم تورا نفس کشیدمت بیا هوا هوای رفتنت نیست به گریه می رسم چرا ؟کجا کشانده ای مرا ؟ بدون تو جهان چه خالیست چه کرده ای تو با دلم ؟ که تلخ و پوچ و باطلم به گِل نشسته روزگارم تمام آرزوی من بمان و ساده دل نکن ببین که بی تو بی قرارم ای عشق دور افتاده ام ازنفس افتاده ام ای بغض تنهایی کجایی؟ تو نیستی ای ماه من گریه شد همراه من لعنت به تنهایی کجایی؟