به خود زخم میزنم هر روز چه پاییزی از تنم باقیست چه دردیست در درون من که تا مرگ یک قدم باقیست ببین چیزی از وجود من نمانده جز استخوان و پوست و این سرگذشت تلخ کسی ست که با دشمن خودش شد دوست چرا با دلی که شیشه بود به دیدار سنگ میرفتم من از خود شکست خوردم که با خود به جنگ میرفتم آهنگ جدید علیرضا عصار نام درخت ایستاده می میرد عصایی به دست هایم نیست جهانم خلاصه در بن بست به شبهام اگرچراغی نیست به فردای من امیدی هست به پرواز آدم از شب اگرچه مسیر تاریک است به خود تکیه میکنم چون کوه که اینک سپیده نزدیک است من ایمان به معجزه دارم به دستی که دست میگیرد من از او شنیدم که میگفت درخست ایستاده می میرد من ایمان به معجزه دارم به دستی که دست میگیرد من از او شنیدم که میگفت درخست ایستاده می میرد به خود زخم میزنم هر روز چه پاییزی از تنم باقیست چه دردیست در درون من که تا مرگ یک قدم باقیست ببین چیزی از وجود من نمانده جز استخوان و پوست و این سرگذشت تلخ کسی ست که با دشمن خودش شد دوست چرا با دلی که شیشه بود به دیدار سنگ میرفتم من از خود شکست خوردم که با خود به جنگ میرفتم من ایمان به معجزه دارم به دستی که دست میگیرد من از او شنیدم که میگفت درخست ایستاده می میرد من ایمان به معجزه دارم به دستی که دست میگیرد من از او شنیدم که میگفت درخست ایستاده می میر
با این کار تمام آهنگ ها از صف شما حذف می شود. آیا مطمئن هستید که می خواهید پاک
کنید؟
بعد از او دیگر نمی خواهم ، آفتاب و آسمان را بعد از او دیگر نمی خواهم ، چلچراغ کهکشان را من دگر بی او نمی جویم، در چمن ها لاله ها را چهره ام دیگر نمی جوید، چهره های آشنا را بعد از او هرگز نمی آید، خنده بر روی لبانم می گریزم از بر یاران، تا مگر تنها بمانم دیگر ای آسمان آبی، خسته ام زین جست و جوها یاد من کن، هر کجا دیدی، آن عروس آرزو را