زل میزنم هماره به دیوار روبرو شاید دریچه ای شودم باز رو به او شاید فقط به خواب ببینم که بعد از این یک ساعتم به مهر نشینی تو رو به رو تو در شکار هیچ تلاشی نکرده ای من خود شدم اسیر بدون بگو مگو دیگر سفر نمی کند از نزد تو دلم بگرفته است با بد و خوب تو سخت خو بیخود دلم امید به آرام بسته است آبی که رفته باز نیاید دگر به جو بیهوده بوده است نهان کاری دلم دستم شده است نزد همه روی روی رو بی تو دگر چراغی سو سو نمی زند راهی نمانده است برایم به هیچ سو
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
جانانم بردی دل و جانم از عشق تو جانا همش در هیجانم جان جانم عاشقتر از آنم دستم رو بگیری بکوبد ضربانم کاش به دادم برسی به داد حالم برسی کاش به داد این دل پر تب و تابم برسی دست مارو خوندی دلمو کجا کشوندی اومدی دل ببری مارو به کجا رسوندی دلبر دلبر تویی از همه بهتر از گوشه ی قلبم الهی نزنی پر بس که تو جذابی و دلبر دلارام من از همه بهتر برده ای آرام و قرارم نگارم داره میاد کنارم