تا خیال دلکشت گل ریخت در آغوش چشم صد بهارم نقش زد بر پرده ی گل پوش چشم مردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست خفته ای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم خفته ای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم وقت آن آمد که ساغر پر کنیم از خون دل کز می لعلت تهی شد جام حسرت نوش چشم چشم و دل نادیده بر آن حسم پنهان عاشق اند آفرین بر بینش دل، آفرین بر هوش چشم آفرین بر بینش دل، آفرین بر هوش چشم آتش رخساره روشن کن شبی، ای برق عشق تا چراغی بر کنم در خانه ی خاموش چشم مژده ی دیدار می آرند؟ یا پیغام دوست؟ اشک شوق امشب چه می گوید نهان در گوش چشم؟ اشک شوق امشب چه می گوید نهان در گوش چشم؟ می رسد هر صبح بانگ دلنوازت، ناز گوش می کشم هر شب شراب چشم مستت، نوش چشم در غبار راه او، ای سایه بینا شو، که من منت صد توتیا دارم ازو بر دوش چشم منت صد توتیا دارم ازو بر دوش چشم تا خیال دلکشت گل ریخت در آغوش چشم صد بهارم نقش زد بر پرده ی گل پوش چشم مردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست خفته ای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم خفته ای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم
با این کار تمام آهنگ ها از صف شما حذف می شود. آیا مطمئن هستید که می خواهید پاک
کنید؟
غم کوچه های سرد این شهرو بغل کرده دلتنگی توی استکانم زهر حل کرده دستای تو مثل جهنم داغ رو شونم برف از سفیدی چشام میریزه رو گونم یه کوه دردم که عقابا چشمشو خوردن معدن چیا تو قلب دهلیز من مردن آب از سرم رد میشه از بس خسته ام خسته تب کرده هذیون میگه ماهی زبون بسته تلخم حقیقت داره این تنها شدن بی عشق تلخم دلت میگیره دنبالم نیا بی عشق تلخم حقیقت داره این تنها شدن بی عشق تلخم همینه تا همیشه حال من عشق از موج از دریا از اقیانوس میترسم از تو که رویامی مثل کابوس میترسم مثل یه گنجم تو دل دریای تنهایی تقسیم کردن قلبمو دزدای دریایی تلخم دلت میگیره دنبالم نیا بی عشق تلخم حقیقت داره این تنها شدن بی عشق تلخم همینه تا همیشه حال من عشق