هی شرمساری شرمساری شرمساری جز شرمساری از خودِت چیزی نداری هی نا امیدی نا امیدی نا امیدی از هیچکس حتی خودت خیری ندیدی هی تنگ دستی تنگ دستی تنگ دستی چشماتو رو هرچی دلت میخواست بستی هی آستین بُردی به چشمای نجیبت دستات خجالت میکشیدن تووی جیبت چون زیر بارِ دوستی جون کنده بودی از مهره های گردنت شرمنده بودی هرچی بهت تقدیم شد دوز و کَلک بود قلبت شکست از بس که دستت بی نمک بود هی صبر کردی صبر اما بی علاجه از صبر کردن روحت اِنقد هاج و واجه بارون حریف شُر شُر چشم تَرِت نیست سقفی که باید باشه بالای سرت نیست با این و اون نجنگ فرار کن فرار از مردم دو رنگ فرار کن ، فرار هی لقمه تووی خون زدی تا زنده موندی عمری دَم از بارون زدی تا زنده موندی هی سیب نارِس چیدی از باغ بهشتت دیدی که راضی نیستی از سرنوشتت چون زیر بارِ دوستی جون کنده بودی از مهره های گردنت شرمنده بودی هرچی بهت تقدیم شد دوز و کَلک بود قلبت شکست از بس که دستت بی نمک بود با این و اون نجنگ فرار کن فرار از مردم دو رنگ فرار کن ، فرار
بهروز صفاریان, محسن چاوشی, عادل روح نواز, بابک نقوی
شاعر
مولانا , سعدی
تهیه کننده
هادی حسینی, حمیدرضا عارف
نوازنده
احسان نی زن, عادل روح نواز
لطفا وارد حساب کاربری شوید.
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
جانانم بردی دل و جانم از عشق تو جانا همش در هیجانم جان جانم عاشقتر از آنم دستم رو بگیری بکوبد ضربانم کاش به دادم برسی به داد حالم برسی کاش به داد این دل پر تب و تابم برسی دست مارو خوندی دلمو کجا کشوندی اومدی دل ببری مارو به کجا رسوندی دلبر دلبر تویی از همه بهتر از گوشه ی قلبم الهی نزنی پر بس که تو جذابی و دلبر دلارام من از همه بهتر برده ای آرام و قرارم نگارم داره میاد کنارم