امون از این شبای سرد هیشکی مارو نگا نکرد امون از یه نارفیق که پشتمون هی صفحه چید امون از این حال عجیب سن کم و موی سفید امون از این گلایه ها شب گریه پیاده ها حال دلا خرابه ها نشون میدن قیافه ها با اینکه روشنه فردا، بازم دلم تنگه نمیدونم چرا دارن همه با من سر جنگ هی دلامون خوش به اینکه آخر این قصه خوش رنگه رفیق خستگیمونم همین دو سه تا آهنگه کسی نموند منو ترکم کنه از این شبا منو ردم کنه تو کوچه ها زدم قدم پره صدا منه
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
اگه دست و پا زدم برای انکار نبود اگه تکرار شنیدی فقط اصرار نبود بشنو آهنگمو تا قصه رو تعریف کنم من نمیرفتم اگه رفتنم اجبار نبود عشق گاهی تو نگاه آدما جا نمیشه بعضیا با گریه کردن دلشون وا نمیشه بعضیا مثل تو آغوش غزل نمیدونن عشق گاهیم دوای بعضی دردا نمیشه من فراری شده بودم عشق جرأت میخواست بیقراری شده بودم عشق فرصت میخواست کلماتو از یه جاهایی فقط داد میزدم گریه زاری شده بودم عشق قدرت میخواست