شبی ناگهان از تو تنها شدن شب حس ای کاش فردا شدن شب جان بارانم آتش گرفت شب بغض کهنه زبانش گرفت شب تکه تکه غرورم شکست دلم متن سنگ صبورم شکست شب آینه تا شد از دیدنم پر از وحشت مرگ خوابیدنم همین لحظه هایی که ناباورند مرا تا مزار خودم می برند کسی مرده در من که مؤمن نبود سزاوار احساس ممکن نبود
کجایی تو ای عطر بخشودگی به دادم برس مردم از زندگی در این ناگهان تلخ و تنها شدن به دادم برس صبح فردا شدن فراسوی انکار و دلواپسی رسیدن به آرامش بی کسی حریقی که پایان این بستر است شکفتن در آغوش خاکستر است همین لحظه هایی که ناباورند مرا تا مزار خودم می برند کسی مرده در من که مؤمن نبود سزاوار احساس ممکن نبود همین لحظه هایی که ناباورند مرا تا مزار خودم می برند کسی مرده در من که مؤمن نبود سزاوار احساس ممکن نبود
محمد علی شیرازی, نرگس جعفری, امیر کریمی, مهدی استخر, اسد وجودی
تنظیم کننده
بهنام ابطحی, ایرج همدمی, علی ضیایی, مهران جمالی
آهنگساز
بهنام ابطحی, امیر کریمی, کیوان رجبی, آرین خلج
لطفا وارد حساب کاربری شوید.
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی آن شب که در بغض خنداندیم کو آن جمله در گوشم که میلرزاندیم کو ای آن که چشمانش غمی چون شاعران داشت چون سایه در ماوای جانش ارغوان داشت صداقت گزندش هم مهربان بود آن که شیراز تمام دختران بود هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی ای کتابی که هنوز آغوش دریا را به سمتم میگشایی مه گریبانم گرفته بی ثمر از من نپرس جانم کجایی آخرین یادی که دارم از خودم رخت سمت خاموشی گرفتم تا نشانم دادی آن زخم نهان را من فراموشی گرفتم برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی