زیباتر از تو پیدا نمیشه من بیقرارم بیقرارم تا همیشه وقتی میخندی قلبم میلرزه عشق تو بیشتر از کل دنیا برام می ارزه موندن تو آرزومه وقتی چشمات روبرومه زندگیمو دست تو میدم نری ای دیوونه عشق من یه آسمونه دستای تو مهربونِ از همه زیباتری موندن تو آرزومه وقتی چشمات روبرومه زندگیمو دست تو میدم نری ای دیوونه عشق من یه آسمونه دستای تو مهربونِ از همه زیباتری وقتی هستی سختی نیست مغزی ردی نیست قلبی زخمی نیست نیستی خبری از موزیک دیس میس نی شبو روز توی خونه نشستمو کارمم دلِ اینو اونو شکستن ولی اگه تو باشی من تا تهش هستم خط میکشم دور همه آدما رسما خط میکشم دور همه آدما رسما از دستم هیچ وقت ناراحت نشو اصلا من هیچ وقت تورو ناراحت از قصد نکردم یه کاری خواستی دست دست نکردم باهات سر چیزای الکی بحث نکردم حتی وقتی نبودیم جای خالیتو با هیشکی عوض نکردم این عاشقی رو مدیونت هستم با تو که باشم هر جایی میام نباشی خستم روزای هفته با تو قشنگه وقتی نباشی حتی یه ساعت دلم چه تنگه موندن تو آرزومه وقتی چشمات روبرومه زندگیمو دست تو میدم نری ای دیوونه عشق من یه آسمونه دستای تو مهربونِ از همه زیباتری موندن تو آرزومه وقتی چشمات روبرومه زندگیمو دست تو میدم نری ای دیوونه عشق من یه آسمونه دستای تو مهربونِ از همه زیباتری
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
The media could not be loaded, either because the server or network failed or because the format is not supported.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی آن شب که در بغض خنداندیم کو آن جمله در گوشم که میلرزاندیم کو ای آن که چشمانش غمی چون شاعران داشت چون سایه در ماوای جانش ارغوان داشت صداقت گزندش هم مهربان بود آن که شیراز تمام دختران بود هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی ای کتابی که هنوز آغوش دریا را به سمتم میگشایی مه گریبانم گرفته بی ثمر از من نپرس جانم کجایی آخرین یادی که دارم از خودم رخت سمت خاموشی گرفتم تا نشانم دادی آن زخم نهان را من فراموشی گرفتم برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی