روزی تو خواهی آمد؛ از کوچه های باران… تا از دلم بشویی، غم های روزگاران… تو، روحِ سبزِ گلزار… گلِ شادابِ بی خار مرا از پا فکنده؛ شکستن های بسیار… شکستن های بسیـار… تو یاسِ نو دمیده؛ من گلبرگِ تکید روزی آیی کنارم؛ که عشق از دل رمیده… روزی آیی کنـــارم؛ که عشــق از دل رمیده… تو را نادیدنِ ما؛ غـم نباشد
که در خیلت، به از ما کـم نبـاشد… من از دستِ تو؛ در عالم نهم روی و لیکن چون تو؛ در عالم نباشد! روزی تو خواهی آمد؛ از کوی مهربانی… اما ز من نبینی؛ دیگر به جا، نشانی… روزی تو خواهی آمد؛ از کوچه های باران… تا از دلـم بشویی، غـم های روزگـاران… غم های روزگـاران
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
دخترِ خوبيه اون منم پسرِ خوبى ام به خدا عاشقِ پروازه ، من بال و پَرِ خوبى ام به خدا از صورت ماهش نگو از قهر كوتاهش نگو از پاييزِ زرد و نارنجى و سرخ از رنگِ دل خواهش نگو از موهاى بازش نگو از قلب پُر رازش نگو از آسمونى كه بى رحمانه مياد به شكلِ پروازش نگو از راه رفتناش نگم واى از خنده هاش نگم از بلايى كه اورده به سرم با تُنِ صداش نگم از لجبازياش نگم واى از بازياش نگم از خيلى چيزا كه ديوونه م مى كنه اين دفعه كاش نگم !