تو را آنگونه میخواهم که زندان زلیخا را کمک کن آه تو جانا بگیرد دامن ما را ندارم هیچ امیدی به این دنیای تبعیدی که من از بد بیابانی گرفتن راه دریا را دریا را چنان از بودنت دورم که باور کرده ام کورم تو کاری کن بدون تو نبینم صبح فردا را ♪♪♪ برف آمد پشت ردم در خیابان گم شده ام برف آمد برف آمد یک زمستان گم شده ام برف آمد پشت ردم در خیابان گم شده ام برف آمد برف آمد یک زمستان گم شده ام ♪♪♪ نه عهدی با کسی بستم نه در آغوش تو هستم تو که از دور میبینی تو حل کن این معما را تمام طول آذر ماه تو را طی میکنم با آه فقط پاییز میفهمد غم یک مرد تنها را ♪♪♪ برف آمد پشت ردم در خیابان گم شده ام برف آمد برف آمد یک زمستان گم شده ام برف آمد پشت ردم در خیابان گم شده ام برف آمد برف آمد یک زمستان گم شده ام
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
جانانم بردی دل و جانم از عشق تو جانا همش در هیجانم جان جانم عاشقتر از آنم دستم رو بگیری بکوبد ضربانم کاش به دادم برسی به داد حالم برسی کاش به داد این دل پر تب و تابم برسی دست مارو خوندی دلمو کجا کشوندی اومدی دل ببری مارو به کجا رسوندی دلبر دلبر تویی از همه بهتر از گوشه ی قلبم الهی نزنی پر بس که تو جذابی و دلبر دلارام من از همه بهتر برده ای آرام و قرارم نگارم داره میاد کنارم