عشق کمیابم بازم از فکر چشمات پریده خوابم عشق کمیابم وجودت شد دلیل این حس نابم من با تو یه تیم تا ابد برندم بلند میشه صدای خندم دل از همه به جز تو کندم تو چشمات شب یه شهر پر ستارس ته یه شعر عاشقانس مثه یه خلوت شبانس ♪♪♪ مجنونت شده دل من تو رو دید عاشقت شده دل من پای چشای تو مونده دل من شدی بهونه ی دل من دنیامی همه نفسام گرفته عطر تو همه ی فضا هنوزم عشق من همونی برام بمون برام که خیلی تنهام ♪♪♪ با چشمات میشه یه عمری زندگی کرد عشق اومد تورو برام همیشگی کرد دنیاتو رو قلب من وا کن که تنهام من با تو چیزی از این دنیلا نمیخوام ♪♪♪ مجنونت شده دل من تورو دید عاشقت شده دل من پای چشای تو مونده دل من شدی بهونه ی دل من دنیامی همه نفسام گرفته عطر تو همه ی فضا هنوزم عشق من همونی برام بمون برام که خیلی تنهام
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
The media could not be loaded, either because the server or network failed or because the format is not supported.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی آن شب که در بغض خنداندیم کو آن جمله در گوشم که میلرزاندیم کو ای آن که چشمانش غمی چون شاعران داشت چون سایه در ماوای جانش ارغوان داشت صداقت گزندش هم مهربان بود آن که شیراز تمام دختران بود هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی ای کتابی که هنوز آغوش دریا را به سمتم میگشایی مه گریبانم گرفته بی ثمر از من نپرس جانم کجایی آخرین یادی که دارم از خودم رخت سمت خاموشی گرفتم تا نشانم دادی آن زخم نهان را من فراموشی گرفتم برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی