این بار که برگشتی ، بازم خدا رو شکر با هم دوتا فیلمو ، توو سینما دیدیم با هم دو تا کافه ، با هم غذا پختیم گفتم دوست دارم ، گفتم تو هم گفتی ترکم که میشِستی ، رو زینِ موتور توو شهر هی زمزمه میکردی ، با عشق درِ گوشم انگار میدونستیم ، از هم جدا میشیم از وصلت ناممکن ، من آب و تو آتیشی اما دلم برات تنگ میشه ، نشد بمونم پیشت هوا که بارون میشد ، بخار نشست رو شیشه اول اسممونو ، روی بخارا حک کن میگن که بی تو شادم ، به گفته هاشون شک کن چون دلم برات تنگ میشه ، نشد بمونم پیشت هوا که بارون میشد ، بخار نشست رو شیشه اول اسممونو ، روی بخارا حک کن میگن که بی تو شادم ، به گفته هاشون شک کن چون دلم برات تنگ میشه من به زندگیِ بعد از مرگ هم معتقدم چون که بعد از تو من مُردم و بازم زیستم نبودنت را فهمیدم ، نبودنت اما نبودنت بسیار شبیه به بودن است دلتنگِ تو میشم شبا ، وقتی که تاریکه هوا وقتی سکوتِ ممتده ، بسیار حالِ من بده دلتنگِ اون حسم چرا ، تکرار نمیشه بعدِ تو سخت بود اما من شدم ، با جیبِ خالی مردِ تو حال و هوایِ اون روزا ، دنیای کوچیک توو سرم کی فکرشو میکرد یه روز ، دنیا خراب شه رو سرم چون دلم برات تنگ میشه ، نشد بمونم پیشت هوا که بارون میشد ، بخار نشست رو شیشه اول اسممونو ، روی بخارا حک کن میگن که بی تو شادم ، به گفته هاشون شک کن چون دلم برات تنگ ، میشه
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
The media could not be loaded, either because the server or network failed or because the format is not supported.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
End of dialog window.
مرا به سنگ ببند و به آبها بسپار هواییم کن و دست حبابها بسپار مرا به درد زمین خوردن آفریده خدا ببر مرا به بزرگ شهابها بسپار کلاغها پی تسخیر آشیان منند مرا به قلعه امن عقابها بسپار کسی بپرسد اگر حصر قصر یعنی چه بگیر عکس مرا و به قابها بسپار من آن کبوتر صلحم مرا ز سر وا کن مرا به دست تلخ ترین انتخابها بسپار مرا که آتش سودابه ها حریفم نیست از شرط صلح به افراسیابها بسپار شراب رمز شب شهر ارغوانی هاست بگو شرابو به عالیجنابها بسپار پر از بهانه ام امشب بگیر گوش مرا به لالایی دل انگیز خوابها بسپار من آن کبوتر صلحم مرا ز سر وا کن به دست تلخ ترین انتخابها بسپار مرا که آتش سودابه ها حریفم نیست از شرط صلح به افراسیابها بسپار من آن کبوتر صلحم مرا ز سر وا کن به دست تلخ ترین انتخابها بسپار