تو این هجوم درد تنهایی یه مرد غم نبودنت با زندگیم چه کرد روزای بی خورشید دنیام پر از تردید وقتی که تو رفتی احساس من لرزید احساس من لرزید ... غرور من شکست بغض تو گلوم نشست خونه یه زندون شد وقتی درارو بست یه خاطره از تو یه عکس رو دیوار از تو فقط همین سهم منه انگار دلتنگی های من فکرای بی ثمر دنبال تو بودم تو کافه های شهر زندگی بعد از تو شبیه سابق نیست این مرد بدون تو با عشق موافق نیست با عشق موافق نیست ... تو این هجوم درد تنهایی یه مرد غم نبودنت با زندگیم چه کرد روزای بی خورشید دنیام پر از تردید وقتی که تو رفتی احساس من لرزید احساس من لرزید ...
با این کار تمام آهنگ ها از صف شما حذف می شود. آیا مطمئن هستید که می خواهید پاک
کنید؟
شب که میشود یاد تو میزند به جان تا که میپرد خواب و نمیرود فغان من به بوی موی تو ای یار میکشم نفس پس چرا نفس بریدهای زین زار در قفس لحظه لحظه خاطره ها را میکنم مرور پیش چشممی افسوس اما شدی چه دور سقفم آسمان و زمین گرمش آرزوست در دلم اگر جایی هست هم برای اوست شب که میشود به خودم دشنام میدهم کوچه کوچه شهر را پیاده راه میروم این چه زندگیست که همش تکرار میشود روز از نو است و روزی ام انکار میشود شب که میشود اتاق کوچک میشود بر دلم تمام یقین ها شک میشود آه میکشم گویی آواز میشود آه آه
