در کنار سیم های مرز دشتی از خون پیش روست نشسته دست این مرد جنگ در سکوتی تو اوج ترس روزگاری این خاک خون سرزمین مادریم بود پر شکوه و آرام و گرم هی تا که روزی بغرید نعره از دشت به پا شد بمب رو گل و خاک هی مرز مرده مرز باز سایه ی دیوار روی ماست سوت بمب از آسمون مرز مرده مرز باز
صدای گریه ی زمینه هی
مرز مرده مرز باز سایه ی دیوار روی ماست سوت بمب از آسمون هی مرز مرده مرز باز
با این کار تمام آهنگ ها از صف شما حذف می شود. آیا مطمئن هستید که می خواهید پاک
کنید؟
شب که میشود یاد تو میزند به جان تا که میپرد خواب و نمیرود فغان من به بوی موی تو ای یار میکشم نفس پس چرا نفس بریدهای زین زار در قفس لحظه لحظه خاطره ها را میکنم مرور پیش چشممی افسوس اما شدی چه دور سقفم آسمان و زمین گرمش آرزوست در دلم اگر جایی هست هم برای اوست شب که میشود به خودم دشنام میدهم کوچه کوچه شهر را پیاده راه میروم این چه زندگیست که همش تکرار میشود روز از نو است و روزی ام انکار میشود شب که میشود اتاق کوچک میشود بر دلم تمام یقین ها شک میشود آه میکشم گویی آواز میشود آه آه
