فرض کن این یه آهنگ غمگینه که از رادیو پخش میشه فرض کن اینجا یه تاکسیه که میخواد زودتر برسه فرض کن اینجا تویی تویی که میخندی فرض کن اینجا یه خونهست به هر شکلی که تو فکرت هست فرض کن اینجا یه کاناپهست که راحت میشه لم داد و نشست فرض کن اینجا تویی تویی که میخندی فرض کن این یه تبلیغه که از تلویزیون پخش میشه فرض کن اینجای یه بلیبورده که بزرگ روش نوشته که فرض کن اینجا تویی تویی که میخندی فرض کن اینجا که هستی با خودت تنها نشستی فرض کن اینجا هیچی نیست تو هم آروم چشماتو بستی تاریک، تاریک فرض کن سرت رو بزاری رو شونه کسی که نیست و بری تو بغل اونی که رفت سرت رو بزاری رو شونه کسی که نیست و بری تو بغل اونی که رفت سرت رو بزاری رو شونه کسی که نیست و بری تو بغل اونی که رفت
با این کار تمام آهنگ ها از صف شما حذف می شود. آیا مطمئن هستید که می خواهید پاک
کنید؟
شب که میشود یاد تو میزند به جان تا که میپرد خواب و نمیرود فغان من به بوی موی تو ای یار میکشم نفس پس چرا نفس بریدهای زین زار در قفس لحظه لحظه خاطره ها را میکنم مرور پیش چشممی افسوس اما شدی چه دور سقفم آسمان و زمین گرمش آرزوست در دلم اگر جایی هست هم برای اوست شب که میشود به خودم دشنام میدهم کوچه کوچه شهر را پیاده راه میروم این چه زندگیست که همش تکرار میشود روز از نو است و روزی ام انکار میشود شب که میشود اتاق کوچک میشود بر دلم تمام یقین ها شک میشود آه میکشم گویی آواز میشود آه آه
