انقدر این بازیو کش نده بزار این فاصله بشکنه کنارم هرجا که باشی تو میدونی که عین بهشتمه مثه نم بارون... بی تو میشینم رو تن خیابون حالا بی تو تنهام... جا مونده پیش من همه خاطره هامون من از این خونه نمیرم حتی اگه دیگه دستاتو نگیرم حتی اگه توی تنهایی بمیرم میمونم تا که تورو ببینم من از این خونه نمیرم با اینکه همه چی از یاد تو میره نه نمیزارم کسی جاتو بگیره زندگیمم شده یه قطار بی ریل انقدر این بازیو کش نده بزار این فاصله بشکنه بهم بگو چقدر دلم میتونه که هردفعه بشکنه؟! مثه نم بارون... بی تو میشینم رو تن خیابون حالا بی تو تنهام... جا مونده پیش من همه خاطره هامون من از این خونه نمیرم حتی اگه دیگه دستاتو نگیرم حتی اگه توی تنهایی بمیرم میمونم تا که تورو ببینم من از این خونه نمیرم با اینکه همه چی از یاد تو میره نه نمیزارم کسی جاتو بگیره زندگیمم شده یه قطار بی ریل
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
با این کار تمام آهنگ ها از صف شما حذف می شود. آیا مطمئن هستید که می خواهید پاک
کنید؟
هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی آن شب که در بغض خنداندیم کو آن جمله در گوشم که میلرزاندیم کو ای آن که چشمانش غمی چون شاعران داشت چون سایه در ماوای جانش ارغوان داشت صداقت گزندش هم مهربان بود آن که شیراز تمام دختران بود هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی ای کتابی که هنوز آغوش دریا را به سمتم میگشایی مه گریبانم گرفته بی ثمر از من نپرس جانم کجایی آخرین یادی که دارم از خودم رخت سمت خاموشی گرفتم تا نشانم دادی آن زخم نهان را من فراموشی گرفتم برگرد به دل تنگی اگر باقی عمرت گذرد چه برگرد پس این قصه که این شهر مرا می فشرد چه ای وای اگر این گریه که من میشنوم حال تو باشد برگرد اگر بی خبر از درد تو خوابم ببرد چه هرگز وداع جانم نکردی ای آن که تنها تو پشیمانم نکردی
