شکسته دل من از این روزگار شکسته دل من از این روزگار ندارم به جز غم به دل یادگار ندارم پناهی جز اندوه و آهی خدایا خدایا گواهی گواهی ندارم پناهی جز اندوه و آهی خدایا خدایا گواهی گواهی به هر که دل سپرده ام دل مرا شکسته در انتشار آمدن دو چشم من نشسته به هر که دل سپرده ام دل مرا شکسته در انتشار آمدن، دو چشم من نشسته که دوری سر آید چو یارم بیاید چو این شام تاریک نپاید نپاید که دوری سر آید چو یارم بیاید چو این شام تاریک نپاید نپاید ای روزگار ای روزگار تا کشی در آتشم از دست تو از دست تو نمیدانی چه میکشم من عاشقم عاشق غنچه ها دلداده عطر این کوچه ها با خاطراتی قدم میزنم خوشحالی ام را رقم میزند با خاطراتی قدم میزنم خوشحالی ام را رقم میزند تا آنکه نگار از در درآید دوران غم دلم سر آید این چند صباح درد و محنت بگذشته و روز دیگر آید بگذشته و روز دیگر آید این درد غم جهان نماند بلبل به چمن ترانه خواند رنگ غم دل ز دل زداید این درد و غم جهان، نماند این درد و غم جهان نماند این درد و غم جهان نماند
با این کار تمام آهنگ ها از صف شما حذف می شود. آیا مطمئن هستید که می خواهید پاک
کنید؟
غم کوچه های سرد این شهرو بغل کرده دلتنگی توی استکانم زهر حل کرده دستای تو مثل جهنم داغ رو شونم برف از سفیدی چشام میریزه رو گونم یه کوه دردم که عقابا چشمشو خوردن معدن چیا تو قلب دهلیز من مردن آب از سرم رد میشه از بس خسته ام خسته تب کرده هذیون میگه ماهی زبون بسته تلخم حقیقت داره این تنها شدن بی عشق تلخم دلت میگیره دنبالم نیا بی عشق تلخم حقیقت داره این تنها شدن بی عشق تلخم همینه تا همیشه حال من عشق از موج از دریا از اقیانوس میترسم از تو که رویامی مثل کابوس میترسم مثل یه گنجم تو دل دریای تنهایی تقسیم کردن قلبمو دزدای دریایی تلخم دلت میگیره دنبالم نیا بی عشق تلخم حقیقت داره این تنها شدن بی عشق تلخم همینه تا همیشه حال من عشق
