دیونه ی عشقتم چه دیونه کننده با این عشق کشنده باید بشیم برنده اگه از همه زندگیم فقط یه لحظه مونده میام تا آخر خط چه مرده و چه زنده برنده برنده برنده من میشم برنده توی بازی این عشق کشنده باید بشم برنده برنده برنده توی جنگل دود و غم و قلب تپنده یه آواز رمانتیک نداره شنونده مثه بره میون این همه گرگ درنده ما می شیم برنده آره می شیم برنده برنده برنده برنده ما میشیم برنده توی بازی این عشق کشنده ما میشیم برنده ده دل رو بزن به دریا بیا بریم از اینجا بزنیم یه میانبر واسه خوشبختی به فردا بخونه واسه دختر یه دفعه واسه گفتن یه بازی واسه بردن واسه بردن واسه بردن دیونه ی عشقتم چه دیونه کننده با این عشق کشنده باید بشیم برنده اگه از همه زندگیم فقط یه لحظه مونده میام تا آخر خط چه مرده و چه زنده برنده برنده برنده آره میشیم برنده توی بازی این عشق کشنده ما میشیم برنده برنده برنده برنده برنده آواز رمانتیک نداره شنونده برنده برنده برنده برنده ما میشیم برنده آره می شیم برنده نگو از ما گذشته عزیزم بازی رو بردن بزن به آب و آتیش چه فایده غصه خوردن نگو که حق کشی ها دلهای ما رو سوزونده رسید وقت تلافی یه بازی یه برنده برنده برنده برنده آره میشم برنده توی بازی این عشق کشنده من میشم برنده برنده برنده برنده آره میشیم برنده توی بازی این عشق کشنده ما میشیم برنده
به سایت آواما خوش آمدید! لطفاً توجه داشته باشید که محتوای این سایت برای افراد زیر 12 سال مناسب نمیباشد. برای ثبت نام، باید 12 سال یا بیشتر داشته باشید. با ثبت نام، شما تأیید میکنید که شرایط سنی لازم را دارا هستید.
با این کار تمام آهنگ ها از صف شما حذف می شود. آیا مطمئن هستید که می خواهید پاک
کنید؟
مرا به سنگ ببند و به آبها بسپار هواییم کن و دست حبابها بسپار مرا به درد زمین خوردن آفریده خدا ببر مرا به بزرگ شهابها بسپار کلاغها پی تسخیر آشیان منند مرا به قلعه امن عقابها بسپار کسی بپرسد اگر حصر قصر یعنی چه بگیر عکس مرا و به قابها بسپار من آن کبوتر صلحم مرا ز سر وا کن مرا به دست تلخ ترین انتخابها بسپار مرا که آتش سودابه ها حریفم نیست از شرط صلح به افراسیابها بسپار شراب رمز شب شهر ارغوانی هاست بگو شرابو به عالیجنابها بسپار پر از بهانه ام امشب بگیر گوش مرا به لالایی دل انگیز خوابها بسپار من آن کبوتر صلحم مرا ز سر وا کن به دست تلخ ترین انتخابها بسپار مرا که آتش سودابه ها حریفم نیست از شرط صلح به افراسیابها بسپار من آن کبوتر صلحم مرا ز سر وا کن به دست تلخ ترین انتخابها بسپار
